Welcome Signs Words

Welcome Signs Words

متنهای عاشقانه - برگ سبز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

متنهای عاشقانه - برگ سبز


لینک دوستان

نگاهم برای تو
نافذ
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
تقاطع
عکسهای توپ و خفن
گوگرنگ
عکسهای لو رفته از دختران ایرونی
برنامه هک و موبایل
گفتنی های من و تو...
جوک و لطیفه و ...
تصاویر متحرک
فیلترشکن های قوی
بهترین ها را در اینجا پیدا کنید

لوگوی دوستان













تعداد بازدید

v امروز : 2 بازدید

v دیروز : 6 بازدید

v کل بازدیدها : 181283 بازدید

جستجو در مطالب

86/3/25 :: 12:53 عصر

اگر کلید قلبی را نداری قفلش نکن اگر خداحافظی در راه است سلام نکن اگر دستی را گرفتی رهایش نکن دفتری که بسته شد دیگه بازش نکنید قلبی که شکسته شد دیگه نآزش نکنی


86/3/25 :: 12:25 عصر

می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای

چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم

را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم


86/1/30 :: 5:0 عصر

وقتی کسی نیست که به دادت برسه

پس داد نزن                                                             

سکوت کن                                                  

شاید از سکوتت همه بفهمن که چقدر درد و رنجت تو وجودت انباشته شده

فریاد دردتو دوا نمی کنه

اما سکوت شاید نتونه دردتو از بین ببره     

اما میتونه تورو از این دنیای مسخره نجات بده                                                                              

 

Blog images                 Blog images             Blog images                     Blog images


86/1/30 :: 3:0 عصر

image hosting for myspace

 

صدا کن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است

که در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم

بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است

و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد

و خاصیت عشق این است

 


86/1/26 :: 5:0 عصر

Image and video hosting by TinyPic

*غریبه کوچک*

تنها تو هستی که مرا فراموش نکرده ای

همه مرا فراموش کردند و رفتند تنها تو ماندی....

تنها تو به صدایم گوش می دهی....

برایت از چه بگویم؟

از بی وفایی روزگار یا از دل کوچک تنهایم؟

تو هم خواهی رفت....

و من می مانم و دنیای تنهایی....

تا به کی انتظار تا به کی انتظار

تا به کی منتظر ماندن و نوشتن تا بیایی؟

شاید من اشتباه می کنم

دوست دارم وقت رفتن خبرم کنی

تا برای اخرین بار در اغوشت گم شوم

تا برای اخرین بار دستان گرم و پر محبت

را با تمام وجود در بر گیرم

و با تمام احساس لمس کنم....

برو....


85/12/27 :: 1:0 عصر

The_Object_Of_My_Affection_!

در هر باد طنین صدای تو بود
بر هر خاک رد پای تو فرو رفته بود
و در هر آب انعکاس سیمایت
در هر آتش گرمی دستانت
آنگاه که من
کوچه به کوچه
خانه به خانه
نشان تو می خواستم


85/12/27 :: 12:0 صبح

 
The_Best_Place_In_The_World...

اگر ماه بودم به هر جا که بودم سراغ تو را از خدا می گرفتم
اگر سنگ بودم به هر جا که بودی سر رهگذار تو جا می گرفتم
اگر ماه بودی به صد ناز شاید شبی بر لب باممان می نشستی
اگر سنگ بودی به هر جا که بودم مرا می شکستی، می شکستی 
 


85/12/20 :: 10:18 صبح

 

من از خدا خواستم،
نغمه های عشق مرا به گوشت
برساند تا   لبخند مرا
هرگز فراموش نکنی و
ببینی که سایه ام به
دنبالت است تا هرگز
نپنداری تنهایی.
ولی اکنون تو رفته ای ،
من هم خواهم رفت
فرق رفتن تو با من این
است که من شاهد رفتن تو هستم


85/12/14 :: 12:5 عصر

 

من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر.
من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی، در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد.
من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوت های عاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ، هر نجوای کوچک، برایش یک خاطره باشد.
او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است؛ یا آن دلی که من برایش می میرم، سرد و بارانی است.
ای.... ،ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد. همان طور عاشق، همان طور مبهوت و مبهم...
تو را با دنیایی حسرت به او خواهم بخشید؛
ولی آیا او از من عاشق تر و از من برای تو مهربان تر است؟آیا او بیشتر از من برای تو گریسته است؟؟ نه... هرگز...هرگز
ولی، تو در عین ناباوری، او را برگزیدی...
می دانم... من دیر رسیدم...خیلی دیر...خیلی...
یک بار دیگر بگذار بی ادعا اقرار کنم که هر روز دلم برایت تنگ می شود. روزهایی که تو را نمی بینم، به آرزوهای خفته ام می اندیشم، به فاصله بین من و تو،...
هر روز به خود می گویم کاش شیشه عمر غرورم را شکسته بودم
کاش به تو می گفتم که عاشقانه دوستت دارم تا ابد...

 

                               

قلب من


85/12/14 :: 12:2 عصر

نمی دانی....

بازهم بارگه هایی از اضطراب در دل می گذرم از کنارت

دیگر حتی نگاهم نمی کنی حتی نمی خواهی ببینی قطره های عرق پیشانی ام را

زمانی در حوالی بهمن روز تولدم را لبخند شیرین هدیه می دادی

وکنون....

این باور در ذهن خاکستری من نمی گنجد که تو رفته ای

قریب به اتفاق پشت پرچین خاطرات برایت اشک می ریزم

هر چند شب خنده هایم را شکسته ای هرچند به لبخندهایم بدهکاری

هر چند دلم را میخکوب دیوار سترگ اندوه کرده ای

اما...

اما باز هم دلم برایت تنگ می شود

باز هم هر شب خواب تورا می بینم

وتو ای کاش همه این ها را می دانستی

   1   2      >

منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

لوگوى وبلاگ

متنهای عاشقانه - برگ سبز

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by nilofar