اگر کلید قلبی را نداری قفلش نکن اگر خداحافظی در راه است سلام نکن اگر دستی را گرفتی رهایش نکن دفتری که بسته شد دیگه بازش نکنید قلبی که شکسته شد دیگه نآزش نکنی
می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای
چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم
را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم
بعضی از آدمها جلد زرکوب دارند . بعضی جلد ضخیم و بعضی جلد نازک . بعضی ها اصلآ جلد ندارند .
بعضی از آدمها با کاغذ کاهی ونامرغوب چاپ می شوند وبعضی با کاغذ خارجی .
بعضی آدمها ترجمه شده اند و بعضی آدمها تفسیر می شوند .
بعضی آدمها تجدید چاپ می شوند و بعضی از آدمها فتوکپی آدمهای دیگرند .
بعضی آدمها صفحات سیاه و سفید دارند و بعضی از آدمها صفحات رنگی وجذاب .
بعضی از آدمها تیتر دارند فهرست دارند و روی پیشانی بعضی از آدمها نوشته اند :حق هرگونه استفاده ممنوع ومحفوظ است.
بعضی از آدمها قیمت روی جلد دارند. بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش میرسند.
بعضی از آدمها بعداز فروش پس گرفته نمی شوند.
بعضی از آدمها را باید جلد گرفت.بعضی از آدمها را می شود توی جیب گذاشت وبعضی ها را توی کیف.
بعضی از آدمها نمایشنامه اند ودر چند پرده اجرا می شوند.بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی وبعضیها معلومات عمومی.
بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند وبعضی از آدمها غلط چاپی فراوانی دارند.
از روی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و از روی بعضی از آدمها باید جریمه نوشت.
بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.
اگر می خوای صد سال زندگی کنی
من می خوام یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم
چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم.
دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند، با خواندن یک جمله معـــروف از هــم جـــدا می شــوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار دیگــری همدیگر را نمی بینند. چون هر دو به صورت اتفاقی و به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده »