Welcome Signs Words

Welcome Signs Words

نیلوفر - برگ سبز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیلوفر - برگ سبز


لینک دوستان

نگاهم برای تو
نافذ
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
تقاطع
عکسهای توپ و خفن
گوگرنگ
عکسهای لو رفته از دختران ایرونی
برنامه هک و موبایل
گفتنی های من و تو...
جوک و لطیفه و ...
تصاویر متحرک
فیلترشکن های قوی
بهترین ها را در اینجا پیدا کنید

لوگوی دوستان













تعداد بازدید

v امروز : 121 بازدید

v دیروز : 2 بازدید

v کل بازدیدها : 184008 بازدید

جستجو در مطالب

85/11/22 :: 3:0 عصر

عاشق بودن بسیار زجرآور است

I will try, just for me and you

من تلاش خواهم کرد، فقط بخاطر تو و خودم

Love shines in many colours

عشق با رنگهای مختلف می درخشد

Love is shines for us

عشق بخاطر ما می درخشد

Believe me

باورم کن

Love is like a rainbow

مانند یک رنگین کمان است

Love will lift you up and let you down

عشق تو را به اوج می برد و پایین می اندازد

If you see a rainbow in the sky

اگر رنگین کمانی را در آسمان ببینی

I will promise that you’ll never cry again

قول می دهم که هرگز دوباره به گریه نخواهی افتاد

Those tears from heaven

آنها اشکهایی آسمانی هستند

Every hour, every minute

در هر ساعت، در هر دقیقه

I will touch you I will feel it

من تو را با تمام وجود حس خواهم کرد

We know that rainbows come and go

می دانیم که رنگین کمان می آید و می رود

But our love won’t slip away

اما عشق، ما را ترک نخواهد کرد.


85/11/22 :: 1:29 عصر

هیزم شکن و پری مهربون

روزی، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه. وقتی در حال گریه کردن بود یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت که تبرم توی رود خونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت. " آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب داد: "نه" فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد: نه. فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟ جواب داد: آره. فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد، و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد. یه روز وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی آب! هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب!! فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن دست پاچه شد و گفت: " آره" فرشته عصبانی شد و گفت: "تو تقلب کردی، این نامردیه" هیزم شکن جواب داد: اوه، فرشته من منو ببخش، سوء تفاهم شده!! میدوونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" میگفتم تو میرفتی و با "آنجلینا جولیت" میومدی!! و باز هم اگه به آنجلینا جولیت "نه" میگفتم تو میرفتی و با زن خودم می اومدی و من هم میگفتم آره!! و اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی!! اما فرشته مهربون، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره!!


85/11/20 :: 9:0 صبح

 

 برای روز ولنتاین چکار کردین نکنه بیخیال نشستین? تا چشم بذارین 25 بهمن رسیده
 فکر نمیکنم کسی بین شما باشه که روز ولنتاین رو نشناسه ولی برای اون دسته که احتمال داره ولنتاین رو نشناسن یک  توضیحاتی  گذاشتم
یک سری کارت تبریک زیبا برای روز ولنتاین و یک سری اجناسی که جون میده واسه هدیه ولنتاین هم اینجا براتون گذاشتم
 
روز ولنتاین
 
 
 
آی پسرا آی دخترا ولنتاین یادتون نره
 
روز ولنتاین مصادف با 25 بهمن ماه ( 14 فوریه ) است که روز عشق و محبت نامیده شده و در این روز دخترها و پسرها به همدیگر هدیه میدهند تا عشق و علاقه خود را به یکدیگر به نحوی ابراز کنند… هدایای این روز معمولا آب نباتهای فانتزی(البته منظور همون کاکائو بوده به خاطر اینکه تهاجم فرهنگی نشه به جای واژه نامانوس کاکائو از آبنبات استفاده شده)، کارتهای نقاشی شده( این هم همون کارت پستال بوده)، طلا جواهرات سنگهای قیمتی  عروسکهایی به شکل قلب و خرسهای کوچک و این قبیل کادوهاست…

این هدایا فقط بین جوانها رد و بدل نمی شود بلکه در سرتاسر دنیا، انسانها این هدایا را به کسانی که دوستشان دارند، اعضای فامیل و … هدیه می دهند تا محبت خود را نسبت به آنها ابراز کنند (البته به غیر از ایران که همه در موقع مرگ هم فقط به فکر همدیگر می افتند) در تاریخ کلیسای کاتولیک 3 نفر هستند که ولنتاین یا ولنتاینوس نام داشته اند و درباره تاریخچه ولنتاین روایات گوناگونی وجود دارد که در اینجا به چند مورد از آنها اشاره میکنم… یکی از این روایات به قرن سوم میلادی در روم مربوط میشه! در آن زمان کلودیوس دوم امپراطور روم بود، و او به این نتیجه رسیده بود که مردانی که ازدواج نکرده اند بهتر از مردان متاهل جنگاوری میکنند و در حقیقت افرادی که خانواده ندارند سربازان بهتری هستند(چون فکر اجاره خونه و غذا و.... نیستن همون علی بی غم خودمون) ، به همین دلیل او ازدواج را در تمام امپراطوری روم برای مردان جوان ممنوع کرد... در این دوران کشیشی به نام سنت ولنتاین پی به بی عدالتی کلودیوس برده و برای مبارزه با او در خفا و به طور پنهانی در کلیسا برای عاشقان جوان مراسم ازدواج را اجرا می کرد... گفته میشود که وقتی امپراطور پی به این عمل ولنتاین برد دستور داد تا او را به قتل برسانند... در روایت دیگر گفته میشود که ولنتاین به این دلیل کشته شده است که سعی داشته تا مسیحیانی را که به دست رومیان زندانی و اغلب مورد شکنجه بودند را از زندانهای رومیان فراری دهد.. به روایتی دیگر ولنتاین اولین کسی بوده که پیام ولنتاین ( Valentine Greetings) را فرستاده است... این پیام زمانی فرستاده شده که او در زندان به سر میبرده و احتمالا او عاشق دختر زندانبان خود که در زمان اسارت قبل از کشته شدنش به او سر می زده شده بود... جالب است بدانید که این دختر بنا به روایات متعدد کور نیز بوده است... در این نامه فرستاده شده به جای امضا عبارت From your valentine! نوشته شده بود؛ عبارتی که امروزه نیز در میان مردم جهان مصطلح است... شاید دلیل اینکه امروزه این همه پیامهای عاشقانه در سرتاسر دنیا در روز ولنتاین ارسال میشود، ادامه دادن همان سنت دیرینه ولنتاین زندانی باشد... شاید هم سر کار گذاشتن و خندیدن.... به هر حال روایات درباره ولنتاین بسیار زیاد و متعدد است و حقیقت درباره روز ولنتاین در هاله ای از ابهام قرار داره ... ولی در همه روایات بر زیبایی و زیبارویی، بی باکی، و از همه مهمتر چهره رمانتیک و غریب سنت ولنتاین تاکید شده است.... پس آی پسرا آی دخترا ولنتاین یادتون نره مخصوصا پسرا که همیشه موقع اتفاقهای مهم آلزایمر می گیرن.... حالا می ریم سراغ عرق ملی و..... جشن مژدگیران این جشن که گاهی در کتب به نامهای مرد گیران ،مزد گیران و مژدگیران و یا جشن گل نیز نامیده شده. در روز اسپندارمزد* در ماه اسفند برگزار می شده که بنا به گاه شمار پیشین زردشتی روز پنجم از آغاز اسفند و بنا به تقویم امروزین روز بیست ونهم از بهمن می شود . در این روز که روز بزرگداشت ایزد اسپندارمزد یا همان فرشته نگهبان زنان است .زمام امور به دست زنان می افتاده و گاه دیده می شده که حتی شاه نیز در معیت زنان خود در انظار عمومی ظاهر می شده .در این روز زنان به خواستگاری مرد دلخواه خود می رفتند و از او تقاضای ازدواج می کردند (وای چه خوب بوده) و مردان به همسر و یا معشوق خود هدیه و گل اهدا می کردند به نحوی می توان این جشن را جشن عاشقان نامید . . دیگه واقعا لاو بترکونید
تاریخچه روز ولنتاین
 
ولنتاین در قرن اول میلادی در روم زندگی می کرد.
در آن زمان روم تحت سلطه پادشاهی جنگجو به نام کلادسیوس بود که دوست داشت سربازان برای حضور سپاهش در جنگ داوطلب شوند ولی مردها نمیخواستند بجگند، و کلادسیوس این کمبود سرباز را ناشی از سستی مردها در ترک عشق می دانست، پس همه نامزدی ها و ازدواج ها ملغی اعلام کرد، همانطور که گفته شد ولنتاین که در آن زمان یک کشیش بود با او به مبارزه برخاست و به همراه ماریوس مقدس عزم خود را جزم کردند تا زوج های جوان را به طور سری به عقد هم درآورند
پس از با خبر شدنِ پادشاه از این قضیه برای سر والنتین مقدس جایزه تعیین شد و او زندانی شد.
وقتی در زندان بود بسیاری از کسانی که او آنها را به عقد هم در آورده بود به دیدنش رفتند.
آنها گل و نامه های محبت آمیز خود را از بالای دیوار زندان پرتاب می کردند.
تا اینکه سرانجام در روز 14 فوریه سال 269 قبل از میلاد به قتل رسید.
یکی از ملاقات کنندگان او دختر زندانبان بود، روزها به دیدارش می آمد و چند ساعتی با هم صحبت میکردند
روزی که قرار بود والنتین کشته شود نامه ای برای تشکر از دختر زندانبان نوشت که با جمله “Love from your valentine” خاتمه یافت.
 
 
در سال 496 بعد از میلاد، پاپ جلاسیوس 14 فوریه را به افتخار او روز ولنتاین نامید. از سالها قبل روز 14 فوریه کسانی که یکدیگر را دوست داشته اند برای هم هدایایی ساده ای چون گل می فرستادند.

در نقاط مختلف دنیا در این روز مراسم مختلفی برگزار می شود که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

در انگلستان کودکان به شیوه بزرگسالان لباس می پوشیدند و می خواندند:
صبحت بخیر، ولنتاین
قفل هایت را مثل قفل های من باز کن
دوتا و سوی بعد از آن
صبحت بخیر ولنتاین
در ولز ، روز 14 فوریه مردم به هم قاشق های چوبی هدیه می کنند که روی آنها را با قلب و کلید تزیین کرده اند این اشیای تزئینی به این معناست که «عشق من، تو قفل قلب مرا باز کردی»
در قرون گذشته در این روز مردی که دختری را دوست داشته برایش لباس هدیه می فرستاده اگر دختر هدیه را می پذیرفته به معنای پذیرفتن خواستگاری او بوده است.
*بعضی مردم عقیده دارند اگر در روز ولنتاین یک سینه سرخ بالای سر دختری پرواز کند به معنی این است که او با یک دریا نورد ازدواج خواهد کرد. اگر یک گنجشک ببیند یعنی شوهرش فقیر ولی بسیار خوش اخلاق است و اگر یک سهره ببیند به معنای ازدواج با یک مرد میلیونر خواهد بود.
افسانه دیگری نیز می گوید اگر یک دختر یک سیب را از دم گرفته بچرخاند ودر همین حال نام 5 پسر مورد علاقه اش را به زبان بیاورد با پسری ازدواج خواهد کرد که در زمان ایستادن سیب نامش در زبان او بوده است و اگر همین سیب را از وسط بدو نیم کند تعداد تخمه های سیب تعداد فرزندان او خواهد بود .

انگشتر نقره خارجی اونیکس                   انگشتر نقره خارجی

85/11/19 :: 10:0 صبح

وقتی خدا تورا به لب صخره هدایت میکنه ، بهش اعتماد کن. فقط یکی ازاین دو اتفاق میافته: یا می گیردت وقتی می افتی،یا بهت میده پرواز کنی.

وقتی خواسته و آرزویی نباشه هیچ راهی وجود ندارد.

کسی که می تواند، انجام می دهد و کسی نمی تواند یاد می دهد. انسان منطقی خود را با جهان وفق می دهد. انسان غیرمنطقی تلاش می کندکه جهان را باخود وفق دهد.

ازخدا نیرو خواستم ، ضعیف آفریدکه تواضع بندگی رابیاموزم.   

ازاو سلامتی خواستم که کارهای بزرگ انجام دهم، ناتوانم آفریدکه کارهای بهتری انجام دهم .

ازاو ثروت خواستم که سعادتمند شوم، فقرم بخشید که عاقل باشم .

ازاو قدرت خواستم که ستایش دیگران را به دست آورم، شکستم بخشید که بدانم پیوسته نیازمند اویم .

ازاو همه چیز خواستم که از زندگی لذت برم، آنچه خواستم به من نداد. آنچه بدان امید داشتم به من بخشید و دعاهای نگفته ام مستجاب شدند و آنها این بودند:

من هستم در میان انسانها و غرق در نعمات پروردگار  

مراقب خرجهای کوچک باش، شکافی کوچک می تواند کشتی بزرگ را غرق کند .

یا چیزی بنویس که ارزش خواندن را داشته باشد یا کاری بکن که ارزش نوشتن داشته باشد .

کسی که عاشق خودش باشد هیچ رقیبی نخواهد داشت.

جماقت یعنی کار واحدی را بارها و بارها انجام دادن و انتظار نتایج مختلف داشتن .

جایی که ازدواج بدون عشق باشد حتما عشق بدون ازدواج نیز خواهد بود.

با همه مودب، با بیشتر کسان اجتماعی، با تعداد کمی صمیمی ، با یک نفر دوست باش وبا هیچکس دشمن نباش .

                                                         


85/11/18 :: 12:35 عصر

 درزندگی همیشه برای تو زیستن نشانه افتخارمن است

 افتخاری که نمی خواهم آن را ازدست بدهم چون افتخاری بالاتر از آن نیست

 آری افتخارمن این است تو معشوق باشی من در گردت بسوزم تابه کویت راه یابم

 ای همه تنهایی های من با من بمان زیرا درغیر این صورت دیگر توان ماندن نخواهد بود

 تو را دوست خواهم داشت تازمانی که جان درتن خواهم داشت به یادت خواهم بود تا زمانی که یاد داشته باشم و زنده خواهم بود   تازمانی که باشی

 آری انتخاب من عاشقانه بوده است اما فکر نداشتنت دیگر از توان من خارج است

 پس با من باش که نیازت دارم برا تنهایی هایم

 

 


85/11/18 :: 10:0 صبح

    روزها تکراری است

     زندگی،

    گریه ها،

   خنده ها،

    اجباریست.

من اسیر دراین همه تکرار

درسکوت وحیرت

دیگران می خندند

درخنده هاشون اما

غمی پنهانیست

همه جا تاریک

کوچه رو روبه غروب

می دوند

 پیش رو تاریکی

پشت سر تاریکی

دلتنگی مرا دربرمی گیرد

که می داندشاید

دلتنگی هم تکراریست...

 

 


85/11/17 :: 1:19 عصر


85/11/17 :: 1:7 عصر

 
 
 عشق آن است که یکی برای دیگری چتری شود،
 
 و اوهیچوقت نداند که چرا خیس نشده

وقتی معلم گفت عشق چند بخشه؟ زود دستمو بردم بالا
 
و گفتم یک بخش، اما از وقتی که تو
 
 رو شناختم فهمیدم سه بخشه! آتش دیدن تو،
 
شوق با تو بودن، اندوه بی تو ماندن


عشق یعنی کوچک کردن دنیا به اندازه یک نفر و بزرگ کردن یک نفر به اندازه دنیا

85/11/17 :: 1:1 عصر

مغزهای بزرگ, درخصوص ایده ها صحبت می کنند مغزهای متوسط در مورد حوادث بحث می کنند مغزهای کوچک, درباره مردم بحث می کنند.

فکر کرن به کار خیر، آدمی را به انجام آن می کشاند .

ای مردم، اگر شما این دو دستور ِ آرامش و ناآرامی را دریابید که خدای دانا گذاشته و آن این است که زیانِ دیرپا از برای دروغ‌کار است و فروغ بی‌پایان از برای راست‌کار هر آیینه به خرسندی و شادکامی خواهید رسید.
 
گاه انسان عاشقانه به دنبال حقیقتی می دود، ولی هنگامی که به آن رسید و آن را مخالف منافع شخصی خود دید بر اثر هواپرستی به آن پشت پا می زند و آن را وداع می گوید ؛ گاه به مخالفتش بر میخیزد .
 
یادمان باشد فردا به دل کوزه آب که بدان سنگ شکست؛ بستی از روی محبت بزنیم؛ تا اگر آب در آن سینه پاکش ریزند ؛ آبرویش نریزد یادمان باشد فردا جور دیگر باشیم ؛ بد نگوییم به هوا آب زمین، مهربان باشیم با مردم شهر و فراموش کنیم هر چه که گذشت .
 
 الهی ، تا شادی بشناختم می گفتم شادم ، نمی دانستم که در این راه بر بادم.
 الهی ، یافت تو آرزوی ماست ، دریافت تو نه به بازوی ماست .
 الهی ، سیل بر بالا و من بر هامونم ، همدرد من داند که من چونم .
 الهی ، آن کس که تو را دید ، کردی تو او را ناپدید . سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد و آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد .
 

85/11/16 :: 12:33 عصر


<   <<   11   12      >

منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

لوگوى وبلاگ

نیلوفر - برگ سبز

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by nilofar