Welcome Signs Words

Welcome Signs Words

نیلوفر - برگ سبز
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیلوفر - برگ سبز


لینک دوستان

نگاهم برای تو
نافذ
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
تقاطع
عکسهای توپ و خفن
گوگرنگ
عکسهای لو رفته از دختران ایرونی
برنامه هک و موبایل
گفتنی های من و تو...
جوک و لطیفه و ...
تصاویر متحرک
فیلترشکن های قوی
بهترین ها را در اینجا پیدا کنید

لوگوی دوستان













تعداد بازدید

v امروز : 30 بازدید

v دیروز : 2 بازدید

v کل بازدیدها : 183917 بازدید

جستجو در مطالب

86/3/25 :: 12:53 عصر

اگر کلید قلبی را نداری قفلش نکن اگر خداحافظی در راه است سلام نکن اگر دستی را گرفتی رهایش نکن دفتری که بسته شد دیگه بازش نکنید قلبی که شکسته شد دیگه نآزش نکنی


86/3/25 :: 12:25 عصر

می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای

چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم

را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم


86/3/10 :: 4:37 عصر

بعضی از آدمها جلد زرکوب دارند . بعضی جلد ضخیم و بعضی جلد نازک . بعضی ها اصلآ جلد  ندارند .

بعضی از آدمها با کاغذ کاهی ونامرغوب چاپ می شوند وبعضی با کاغذ خارجی .

بعضی آدمها ترجمه شده اند و بعضی آدمها تفسیر می شوند .

بعضی آدمها تجدید چاپ می شوند و بعضی از آدمها فتوکپی آدمهای دیگرند .

بعضی آدمها صفحات سیاه و سفید دارند و بعضی از آدمها صفحات رنگی وجذاب .

بعضی از آدمها تیتر دارند فهرست دارند و روی پیشانی بعضی از آدمها نوشته اند :حق هرگونه استفاده ممنوع ومحفوظ است.

بعضی از آدمها قیمت روی جلد دارند. بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش میرسند.

بعضی از آدمها بعداز فروش پس گرفته نمی شوند.

بعضی از آدمها را باید جلد گرفت.بعضی از آدمها را می شود توی جیب گذاشت وبعضی ها را توی کیف.

بعضی از آدمها نمایشنامه اند ودر چند پرده اجرا می شوند.بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی وبعضی‌ها معلومات عمومی.

بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند وبعضی از آدمها غلط چاپی فراوانی دارند.

از روی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و از روی بعضی از آدمها باید جریمه نوشت.

بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.


86/3/5 :: 1:0 عصر

Letters pink Glitters # 229784Letters pink Glitters # 206726Letters pink Glitters # 229852

دوستی واقعی مثل سلامتی هست
ارزش اون رو معمولا تا وقتی که از دستش بدیم نمی دونیم.


جلوی من قدم بر ندار،
شاید نتونم دنبالت بیام.
پشت سرم راه نرو،
شاید نتونم رهرو خوبی باشم.
کنارم راه بیا و دوستم باش.

اگر تمام دوستام بخوان از یه پل رد بشن،
من با اونا عبور نخواهم کرد،
بلکه اون طرف پل خواهم بود برای کمک به اونا.

هر کسی چیزایی رو که شما می گین می شنوه.
ولی دوستان به حرفای شما گوش می دن.
اما بهترین دوستان
حرفایی رو که شما هرگز نمی گین می شنون.

 پدرم همیشه بهم می گه موقع مردن ،
اگر پنج تا دوست واقعی داشته باشی ،
اونوقت هست که زندگی بزرگی داشتی.

Letters pink Glitters # 206723Letters red Glitters # 229808Letters purple Glitters # 206743Letters purple Glitters # 206787Letters pink Glitters # 229824Letters red Glitters # 206750Letters pink Glitters # 229797


86/3/5 :: 11:0 صبح

اگر می خوای صد سال زندگی کنی

من می خوام یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم

چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم.


86/3/5 :: 12:0 صبح

از فـراق دوری تـــو مـسـت و حیـرانـم هنــوز
بـا نـبـودت روز و شب سر در گـریـبـانم هنـوز
حـرف هایـت می دهـد بـوی صـفـا و همدلی
مـن بــه دنـبـال امـیـد چـشـم زیـبـاتـم هـنـوز
مهربـانـا خنـده ات چون شهد شیـرین عـسل
مـن بـه یـاد خنـده های پـر مهر زیبـاتـم هنـوز
کـی بــه آخــر می رسـد ایـن انتظار من خـدا
من به یادت روز و شب مجنون و فرهادم هنوز
 


86/3/5 :: 12:0 صبح

 

دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند، با خواندن یک جمله معـــروف از هــم جـــدا می شــوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار دیگــری همدیگر را نمی بینند. چون هر دو به صورت اتفاقی و به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده »


86/3/2 :: 11:48 صبح

 
یک داستان واقعی :
جراحی بر روی ویلچیر
 
معلولین بزرگترین اقلیت جهان هستند.بنا بر آمار سازمان جهانی بهداشت هم اکنون بیش از ۶۰۰ میلیون نفر از ساکنان جهان به علل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی دچار ناتوانی و معلولیت هستند که ۸۰ درصد این افراد در کشورهای جهان سوم زندگی کرده و یک سوم آنان را کودکان تشکیل می‌دهند. آمارها نشان می دهد که از هر ۱۰ کودکی که در جهان متولد می شود یکی معلول به دنیا می آید و یا بعد به دلیل یک اتفاق، معلول می شود.
پس نتیجه می گیریم که معلولیت برای همه افراد یک جامعه یک شانس برابر است و هیچکس هم از آینده خود با خبر نیست .
 اما مهم اینست که بدانیم با معلولیت زندگی به پایان نمیرسد .معلولیت فقط اندکی محدودیت است و حتی من معتقدم که با تفکر درست و منطقی می توانیم  بر همین اندک محدودیت غلبه کنیم . فقط باید بخواهیم و اراده کنیم .
براستی که خواستن ، توانستن است
خواستنی از صمیم قلب ، خواستنی واقعی به همراه تلاش و کوشش و پشتکار . خواندن زندگینامه و یا خاطرات افراد موفق می تواند تلنگری باشد برای همه کسانی که داشته ها و تواناییهای خود را نادیده می گیرند و در اصل می توانند اما نمی خواهند یا شاید هم نمی دانند که چگونه ...
داستان زندگی پیتر گالپین را تقدیم می کنم به همه دوستان خوب و عزیزم . امیدوارم که همگی ما از تجربیات خوب دیگران درس بگیریم و در زندگی شخصی خودمان بکار گیریم .
جراحی  بر روی ویلچر
 


پیتر گالپین در دوران جوانی هدفی بزرگی در سر داشت ، آرزویش این بود که یک جراح موفق شود ، ولی گالپین در اوج جنگ ویتتام زمانی که دوران کالج خود را طی می‌کرد ، به فکر این افتاد که داوطلب خدمت سربازی شود. وی در زمان جنگ به عنوان یکی از اعضای نیروهای ویژه در رسته پزشکی خدمت می‌کرد و طی سال 1976 یکی از سربازانی بود که در مراقبت پزشکی از 75 هزار مجروح جنگی نقش داشت.
"هدفم این بود که که به دانشکده پزشکی بروم و بعد مجددا به نیروهای ویژه به عنوان یک جراح بازگردم."
اما ناگهان حادثه‌ای غیر قابل باور رخ داد :جنگ تمام شد و گالپین به میهن برگشت و شروع به مطالعه دروس کالج کرد ، یکی از روزها که به منزل می‌رفت تا خود را برای امتحان فیزیک روز بعد آماده کند ، یک راننده مست ، با موتورسیکلت‌اش تصادف کرد. این تصادف باعث شکستگی دست و پا و بدتر از آن فلج شدن پاهایش شد. او دیگر نمی توانست راه برود.
"وقتی فهمیدم دبگر نمی توانم راه بروم ، متوجه شدم که دیگر نمی توانم به نیروهای ویژه بروم ولی این مطلب به معنی آن نبود که دیگر نمی‌توانم جراح بشوم."
8 ماه طول کشید تا گالپین جوان دوران نقاهت و بازتوانی‌اش را طی کند ، سپس وی توانست دوران کالج را تمام کند و در دانشکده پزشکی نام‌نویسی کند.
دکتر گالپین قبل از اینکه دوران جراحی‌اش را آغاز کند ، برای اینکه بتواند کارایی لازم را در اتاق عمل داشته باشد ، به یک شرکت سفارش داد که ویلچرش را طوری تغییر دهد که بتواند به آسانی در اتاق عمل حرکت کند. وی می‌گوید که در رقابت با پزشکان دیگر مجبور بوده به نوعی خود را ثابت کند و نشان دهد که از لحاظ عملکرد چیزی از آنها کم ندارد ، وی مجبور بود به همان استانداردهایی را که همکارانش داشته‌اند ، برسد.
 حالا ، در 55 سالگی گالپین به آرزوهایش رسیده است ، 14 سال است گه دکتر گالپین یک جراح موفق و معتبر در جزیره مایی Maui- یکی از جزایر هاوائی- است. وی همچنین تنها متخصص جراحی دست جزیره است.
اوایل همین ماه دکتر گالپین با موفقیت توریستی که را که دچار آسیب در پی حمله یک کوسه شده بود و در دست و پاییش زخم‌های بزرگی داشت ، عمل کرد و حالا بیمارش می‌تواند از دست‌هایش استفاده کند.
گالپین با صندلی چرخدارش ، به آسانی در بیمارستان حرکت می‌کند ، گاهی در راهروها وقتی پزشک یا پرستاری جلویش قرار می‌گیرد ، سرعتش را کم می‌کند ، در اتاق عمل گالپین راهش را از بین میزها و پرسنل اتاق عمل به سرعت و با کارایی پیدا می‌کند.

 
زندگی دکتر گالپین الهام‌بخش بسیاری از افراد شده است و اخیرا مورد توجه وزارت بهداشت آمریکا و سرویس‌های بشردوستانه شده است. ماه گذشته وزارت بهداشت آمریکا ، یکی از برترین جوایزش را برای گرامیداشت سعی و تلاش دگتر گالپین به وی اهدا کرد.
وی می گوید : "همه کاری که من می‌کنم این است که صبح‌ها از خواب بیدار شوم و سعی کنم که به مردم کمک کنم. مردمی که سزاوار این جایزه هستند کسانی هستند که به من اجازه می دهند ، بختم را آزمایش کنم و من را به جایی که اکنون هستم ، رسانده‌اند."
معلولیت دکتر گالپین باعث نشده که او از هیچ یک از کارهایش دست بردارد ، وی داوطلب خدمات پزشکی در افغانستان و لائوس شده است ، همچنان به ورزش ادامه می‌دهد و حتی توانسته است در حد ملی خود را در وزنه‌برداری معلولان مطرح کند.
هنگامی که دکتر گالپین در میامی مشغول طی کردن دوران جراحی‌اش بود ، وی و همسرش داوطلب یک برنامه آزمایشی مداوای افراد فلج شدند که منجر به تولد دوقلوهای این زوج شد : یک پسر و یک دختر.
در واقع نینا همسر دکتر گالپین دومین زنی در جهان است که از یک معلول دچار فلج پاها صاحب فرزند شده است و اولین زنی است که صاحب یک دوقلو شده است.
ولی دکتر گالپین تنها به نقشش به عنوان یک پزشک جراح افتخار نمی‌کند:
"افتخار می‌کنم که یک پدر خوب ، رئیس گروه پسرانه پیش‌آهنگی و مربی یک تیم کوچک محلی هستم."  

86/2/29 :: 11:10 صبح

86/2/29 :: 11:7 صبح

<      1   2   3   4   5   >>   >

منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

لوگوى وبلاگ

نیلوفر - برگ سبز

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by nilofar